رمز موفقیت نمونه های موفق از آب در آمده در این است كه توانسته اند بی معنایی جهان را برای كاراكتری كه دچار اختلال شخصیت شده است و نمودی از سنگینی ملال آور لحظات را در خلوت خویش حمل می كنند به تصویر بكشد، به طوری كه خارج از پرده نقره ای مخاطب تعمیم روایت را به دنیای واقعی و غیرسینمایی خویش حس كرده باشد.
چگونگی القاگری حوادث در این ژانر سینمایی از منظر راوی نقش تعیین كننده ای در همراهی همگام مخاطب با این گونه آثار دارد، چراكه خواسته و امیال راوی است كه فضای خیال آمیز و غیرواقع را باید بسازد و چنانچه نقصانی در انطباق بین شخصیت پردازی و كنش داستان طراحی شده رخ دهد، نه واقعیت خیال پردازی شده قابل باور می نماید و نه خیالی كه رنگ و بوی واقعی به خود گرفته است، پتانسیل خلق اتمسفر اعتماد را دارد. در نتیجه عجین نشدن شخصیت و كنش در این فیلم ها، تصاویری غیرهارمونیك و البته فالش را ارایه می دهد كه موضوعیت فیلم را به ریپ می اندازد.
>