فیلم ریتم تندی دارد. مولفه های آشنای سینمای حقیقی (همچون علاقه اش به آبادان ) در آن به چشم می خورند. شخصیت های فیلم متعددند و گاهی حضور برخی هایشان هیچ کارکردی در فیلم ندارد. اتفاقات، عمدتاً داستان را جلو می برند. روابط عِلّی فیلم اصلاً منطقی نیستند. فیلم آمیزه ایست از بازیگران متفاوت؛ متفاوت بدان معنا که در آن هم امید روحانی را می بینید، هم بازیگران طنزهای نود قسمتی تلویزیون، هم ستارگان قدیمی سینمای ایران همچون افسانه بایگان و هم چهره های جدیدتری مانند هستی مهدوی.
آنچه از مانی حقیقی انتظار می رود این است که حتا برای یک کمدی، چارچوب و زیربنایی قدرتمندتر در نظر می گرفت زیرا توقع مخاطب از سازنده ی «یک پذیرایی ساده» و «اژدها ..» آن است که حتی کمدیهایش با کمدی های رایج و مصطلح سینمای ایران تفاوت داشته باشند. کاش حقیقی موقعیت های داستانش را باورپذیرتر از آب درمی¬ آورد و از شوخی های کلامی و دم دستی فاصله می گرفت. او در «پنجاه کیلو آلبالو» با بهره گیری از برخی اصول کمدی های اسلپ استیک و برخی مولفه های کمدی رمانتیک های هالیوودی، تمپوی سریع، دیالوگ های تند و کنایه دار و لوکیشن ها و طراحی لباس پر زرق و برق قصد آن را دارد که به زندگی پوچ طبقه مرفهی نزدیک شود که حتی عشق و ازدواج و مسائلی این چنین نیز برایشان نه تنها جدی نیست بلکه کاملاًراحت طلبانه درباره اش تصمیم می گیرند.>