«دایان» روایت مردمانی ست که بی سرزمین هستند. جنگ آنها را بی خانمان کرده است و قرار است ما شاهد اتفاقاتی باشیم که در بستر داستان به تصویرکشیده شود.
پدر دارای دو فرزند معلول است دختر و پسر. فرزندش شبانه قاطری که نزد پدر به امانت است می برد تا کولبری کند. لیکن به میدان مین برمی خورد. صاحب قاطر و اجناس به نزد پیرمرد می آیند و طلب خسارت می کنند و همه این داستانک ها جمع وجور می شود تا فیلمساز حرف اصلی اش را بزند اما چیدمان روایت فاقد منطق دراماتیک است. دختر فاقد یک شخصیت کاریزماتیک است و با پدر ش همدلی وهم زبانی ندارد. آدمهای روایت یک دست سیاه هستند. همه درحال تجارت و بند و بست می نمایند. فقر و فلاکت شاید آنها را آسیب پذیر کرده باشد.
در لوکیش هایی که کار تصویر برداری را سخت کرده و بازیگران حرفه ای هم حضور ندارند. جای تحسین دارد. یک نکته که خیلی آشکارا به چشم می خورد، رد پای فیلم “مستی اسب های” قبادی سینماگر کردستانی است.
>