یک زوج جوان که صاحب فرزند هم هستند، بدون فرزندشان قصد دارند راهی یک سفر شوند اما در فرودگاه به طور اتفاقی دکتر مشاور خانوادگی خود را پس از مدتها می بینند و سر گله و شکایت از یکدیگر نزد او باز می کنند. آقای دکتر هم سعی می کند اختلاف آنها را حل نموده و بر مشکل عدم مسافرت رفتن ده ساله آنها که پشت این اختلافات پنهان شده فائق آید... و اما 20 نکته درباره محتوای این فیلم : 1 - برخلاف آتشبس1 این فیلم را باید دارای محتوایی غنی تر دانست و آمیخته ای از مفاهیم روانشناسی نوین و اسلام در آن به چشم میخورد. هر چند که نویسنده و کارگردان این کار در مصاحبهای گفته بود که حرفهای قدیمی مذهبی نمی زند و علم روز روانشناسی را به تصویر کشیده است اما به نظر میرسد حتی ناخودآگاه مفاهیمی اسلامی هم در این فیلم جای گرفته اند. شاید بهترین تعریف محتوامحور را خود خانم میلانی ارائه داده، آنجا که گفته است : آتشبس2 انتقادی طنز به روابط زوج هایی است که تحصیل کرده و امروزی هستند اما در روابط بین خود دچار مشکل هستند و باید به مشاور مراجعه نمایند. 2 - غصه مشترک در اکثر فیلمهای سینمایی در این فیلم هم وجود دارد و آن اینکه متأسفانه حجاب جز سلیقه چیز دیگری نیست و در هر فیلم به یک شکل وجود دارد. قبح و گناه بیرون بودن موی خانمها که به طور کلی از بین رفته و نمایش گردن و گوشواره هم به آن اضافه شده است. اضافه کنید به این مسائل، نمایش پای خانم روی کاناپه که معلوم نیست چه ضرورتی جز قبحشکنی دارد و یا پرستار بیمارستان لاک زده و آرایش کرده و غیره. تأسفانگیزتر آنکه سخن گفتن از این موضوع هم ظاهراً برای برخی در جامعه مایه عقب ماندگی است!!! 3 - هر چند دکتر مشاور راهنمایی های خوبی هم به این زوج میکند اما متأسفانه یکی از مهمترین مشکلات را نادیده میگیرد و هیچ توجهی به آن نمیکند. آنجا که به شیوه آشنایی این زوج که منجر به ازدواج شده اشاره میشود. عشق دختر به پسری در کافه تریا آنهم به خاطر خال گوشتی پشت گوش که که از نظر دختر شبیه قورباغه و جالب است معیار ازدواج است؟ چه بسا یکی از دلایل مهم اختلافات خانوادگی همین نحوه آشناییها و عدم توجه به معیارهای اسلامی و حتی عرفی جامعه اصیل ایرانی است. 4 - نمایش عشوه عروس مقابل مادرشوهرش که بچه میخواهد هرچند بار طنز دارد اما با عرف جامعه مبتنی بر حیا در ایران اسلامی متفاوت است! البته اگر فرض کنیم که مادرشوهر هم خود برابر آنچه در فیلم نشان داده شده اهل همین طیف است مشکل حل میشود و این رفتار به راحتی توجیه میگردد. البته از این عشوهها و حرکات شبه موزون در فیلم باز هم میشود دید که ظاهراً در سینما برخلاف صدا و سیما دست تهیهکنندگان بازتر است!!! 5 - نمایش مهمانی مختلط با لباسهای غیراسلامی و آرایش تند خانمها و سربهسر گذاشتن مردی با همسر مرد دیگری (پژمان جمشیدی در نقش دوست بهرام رادان که جوکگفتن میترا حجار را به سخره میگیرد) اگر یک برش از نگرانی عمیق روابط امروزی است اشکالی ندارد به شرط آنکه راهکاری هم برای حل آن ارائه شود اما ظاهراً این فیلم در صدد طرح این نگرانی نیست.>